برای درک بهتر از مفهوم درست رقابت اجازه دهید به شرح این واژه در شکل نادرست و نامطلوب آن بپردازیم. وقتی صحبت از رقابت میشود، اولین چیزی که در ذهن تداعی میشود، جملاتی از کودکی است که بارها و بارها از زبان پدر و مادرمان و اطرافیان شنیدهایم؛ جملاتی شبیه بر این که از پسرخالهات حسام یاد بگیر یا محمد را ببین چقدر خوب بلد است انگلیسی صحبت کند در حالی که ما تو را به بهترین مدارس فرستادهایم و او در مدرسه معمولی درس میخواند و یا مریم دوستت بهترین الگوی تو باید باشد. جملاتی این چنینی، مقصود ما از رقابت به شکل نامطلوبش را بهتر میرسانند. والدین از همان کودکی با استفاده از این نوع مونولوگ این پیام را در ذهن کودک حکاکی میکنند که تنها یک شکل از موفقیت در جهان وجود دارد و تو هر لحظه باید در تلاش باشی تا به این نقطه از موفقیت برسی. این گروه از والدین فردیت فرزندشان را مورد غفلت قرار میدهند و انتظار دارند تا او فردی مطابق با تصورات ذهنی خودشان شود. در این جاست که فرزندان علیرغم میل باطنیشان وارد بازی برد و باخت رقابت میشوند. در این بازی شاهد دو گروه هستیم؛ گروهی که همان ابتدا به دلیل ضعیف بودن و نداشتن توان مبارزه با دوستان و همکلاسیها از دور بازی خارج میشوند و سرخورده و ناامید از هر تلاشی برای موفقیت اجتناب میکنند. چرا که باور دارند هیچ ارتباطی بین موفقیت و تلاشهای آنان وجود ندارد. اما در طرف دیگر این پیوستار دانشآموزانی را داریم که از نظر پیشرفت، در یک سطح قرار گرفتهاند و هر روز خود را با چالش کسب رتبه اول، آغاز میکنند. حسادت و کینهورزی در این گروه به درجه اعلای خود میرسد چرا که هیچ فردی تاب و توان جا ماندن و شکست خوردن را ندارد. آینده این نوع از رقابت نه تنها موفقیت و پیشرفت نیست، بلکه ما شاهد دانشآموزانی ضعیف و بیانگیزه هستیم که با احساس حقارت در کلاس درس حضور پیدا میکنند. دانشآموزانی که زنجیره رشد و شکوفا شدن استعدادهایشان از هم گسسته است و به درجا زدن مشغول هستند. از همه اینها مهمتر اینکه روحیه همدلی و مشارکت گروهی در این دانشآموزان به طرز عجیبی کاهش پیدا میکند و رفاقت دیگر برایشان معنایی نخواهد داشت. اما رقابت چون قطب دیگر آهنربا صاحب مفهومی مثبت است که اتفاقا میتواند برای شکوفا کردن هر چه بیشتر استعدادهای فرزندان، به عنوان کاملترین ابزار انگیزشی در اختیار والدین و معلمان قرار گیرد. در این شکل از رقابت، فردیت هر دانشآموز به درستی و دقیق مورد توجه معلم و والد قرار میگیرد و ملاک سنجش و ارزیابی افراد توانایی، ظرفیتهای شخصی و گذشته آنها خواهد بود. در اینجا معلم تلاش میکند تا بین استعدادهای مختلف یک دانشآموز رقابت ایجاد کند نه در بین شاگردان یک کلاس. به طور مثال دانشآموزی که در درس ریاضی از موفقیت قابل قبولی برخوردار است، حال تلاش میکند تا این سطح از موفقیت را در درس علوم هم تجربه کند. طبیعی است که در چنین فضایی آرامش بیشتری بر روان دانشآموزان حاکم است و هر یک از افراد با داشتن تصویری واقعبینانه از خود در تلاش هستند تا به من آرمانی خود نزدیک و نزدیکتر شوند. در این شکل از رقابت، یادگیری به معنای واقعی کلمه اتفاق میافتد و دانشآموزان فرصت دانشاندوزی در فضایی آرام و لذتبخش را تجربه میکنند.
آرزوی هر والدی داشتن فرزندی موفق در تمام عرصههای زندگی است. والدین در مسیر رسیدن به این خواسته، از هیچ تلاش و کوششی فروگذار نمیکنند و البته در بسیاری از موارد دچار اشتباهات جبرانناپذیری میشوند. ایجاد حس رقابتطلبی و پرورش فرزندانی رقابتجو، ثمره تربیتی سختگیرانه از جانب والدین است که به هر قیمتی دوست دارند، شاهد موفقیت فرزند خود باشند. اشتباه بزرگ این دسته از والدین، نادیده گرفتن استعدادها و تواناییهای منحصربهفرد فرزندشان و سنجش موفقیت او با یک ملاک و واحد یکسان است. اما همه ما خوب میدانیم که موفقیت مفهومی نسبی است و برای هر فردی معنایی متفاوت دارد؛ دانشآموزی که تا دیروز نمراتی غیر 10 و 11 به کارنامه خود ندیده است، امروز کسب نمره 14 توسط این دانشآموز یعنی خود موفقیت، یعنی یک گام به سمت جلو حرکت کردن. اما همین نمره 14 برای دانشآموزی توانمند، درخور سرزنش است.
رقابت در مفهوم مقایسه کردن افراد با یکدیگر، نه تنها موجب رشد و پرورش انگیزه در آنها نمیشود، بلکه تضعیف روحیه و ناامید شدن از ادامه مسیر را در آنها به دنبال دارد. اما رقابت در طرف دیگر پیوستار دارای مفهومی مثبت است که استفاده مطلوب از آن منجر به قرار گرفتن دانشآموزان در مسیر درست تحصیلی میشود. این نوع از رقابت نه به معنای مقایسه افراد با هم که مقایسه هر فرد با گذشته خودش است؛ در این نوع از رقابت، هر دانشآموز فارغ از رتبهای که در بین همکلاسیهایش دارد، هر روز در تلاش و تکاپو برای رسیدن به جایگاهی بهتر از جایگاه دیروزش است. در این مسیر دانشآموز هر روز به دنبال کشف یک استعداد و توانایی در خود است تا یک پله از دیروز خود فراتر رود. به این ترتیب موفقیت برای این فرد تبدیل به جادهای بی انتها میشود که مقصد و منزلی ندارد.
در رقابت سالم، فردیت هر دانشآموز به درستی و دقیق مورد توجه معلم و والد قرار میگیرد و ملاک سنجش و ارزیابی افراد توانایی، ظرفیتهای شخصی و گذشته آنها خواهد بود.
رقابت سالم و ناسالم
مزایای رقابت سالم درسی
رقابت اگر در شکل درست و اصولی خود استفاده شود نه تنها آسیبزا نیست، چه بسا منجر به ایجاد پیامدهای خوشایند برای دانشآموزان، والدین و مربیانشان شود. از نتایج مثبت این نوع رقابت میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
• افزایش روحیه همکاری و مشارکت گروهی در دانشآموزان
در این نوع از رقابت دانشآموزان با قرار گرفتن در گروههای مختلف کلاسی تلاش میکنند تا با تمرکز بر تواناییهای خود تصویری عالی از گروه را به نمایش بگذارند. به این ترتیب رقابت تبدیل به رفاقت میشود و هر دانشآموز دست همگروهی خود را میگیرد تا او را هر چه بیشتر به اهداف گروه نزدیک کند. در این جا چون مفهومی یکسان از موفقیت وجود ندارد و هر فرد صاحب معیاری متفاوت برای سنجش خویش است، حسادت از میان دانشآموزان رخت برمیبندد و همدلی و همراهی جای آن مینشیند. به این ترتیب ما شاهد دانشآموزانی مسئولیتپذیر هستیم که برای بهتر شدن خود و دیگری از هیچ تلاشی دریغ نمیکنند.
• افزایش مهارتهای هر دانشآموز
زمانی که از رقابت به معنای مقایسه هر فرد با خودش استفاده میشود، دانشآموزان تلاش میکنند تا یک قدم از دیروز خود فراتر روند. به این ترتیب هر روز مهارتهای دانشآموزان بهروزرسانی میشود.
• افزایش خلاقیت و داشتن نگرش مثبت به یادگیری و درس
حاکم شدن جو رقابت به شکل نامطلوب و بازی برد و باخت باعث میشود فرصت تفکر و خلاقیت از دست برود. دانشآموزان دیگر از یادگیری و درس لذت نخواهند برد و با اکراه هر چه تمام در مدرسه حضور پیدا خواهند کرد. اما زمانی که به فردیت هر دانشآموز احترام گذاشته شود، افراد نه تنها شوق و انگیزهای دوچندان برای یادگیری خواهند داشت، بلکه درهای خلاقیت را به روی خود باز میکنند تا به بهترین تصویر درونی از خویش نائل شوند.
• آموزش مهارت حل مسئله به دانشآموزان
زمانی که افراد با گذشته خود مقایسه میشوند، روحیه پرسشگری و حل مسئله را به طور قابل توجهی در خود پرورش میدهند. به عبارت بهتر، هر دانشآموز در این فضای گرم و دوستانه در تلاش است تا برای مسائل لاینحلی که راه را بر پیشرفت و موفقیت وی بسته، راهحلی عاقلانه را برگزیند.
• افزایش اعتماد به نفس و ایجاد خودباوری سالم در بین دانشآموزان
یکی از روشهایی که در سریعترین زمان ممکن منجر به افزایش اعتماد به نفس و خودباوری سالم میشود، افزایش مهارت و خزانه رفتاری است. در این شکل از رقابت، ما دانشآموزانی را داریم که هر روز در تکاپو هستند تا یک مهارت حتی جزئی و ساده را به خزانه رفتاری خود بیفزایند. به این طریق ما شاهد افرادی هستیم که با حرکت کردن آهسته و با ثبات به سمت جلو، موتور عزت نفس خود را برای همیشه روشن نگاه میدارند.
• افزایش روحیه تلاشگری و جنگیدن برای اهداف بزرگ
ثمره رقابت صحیح و سالم، پرورش فرزندانی مسئولیتپذیر است که رسیدن به موفقیت را مرهون فعالیتهای خود و نه شانس و اقبال میدانند. برای این افراد ارتباط تنگاتنگی بین تلاش و پشتکار با پیشرفت وجود دارد. این دانشآموزان باور دارند که با هدفگذاری و تلاش بیشتر میتوانند به جایگاهی برتر در کلاس درس و جامعه دست پیدا کنند.
چطور رقابت سالم را در بین دانشآموزان آموزش دهیم؟
اولین قدم برای پرورش روحیه رقابتجویی به معنای درستش در فرزندان، ایجاد دیدی مثبت به رقابت است. کودکان باید یاد بگیرند که رقابت سالم به معنای برتری و رسیدن به یک نقطه مشخص و معلوم نیست؛ بلکه داشتن تلاش و پشتکار دائمی برای رسیدن به اهداف کوچک و بزرگ و استوار ماندن در این مسیر است. لازم است به کودکان خود آموزش دهیم که برتر بودن و کسب رتبه اول یک جایگاه بسیار موقتی است که هر لحظه در بین افراد در حال انتقال است. فرزند ما باید بیاموزد که در هر حالی، یک نفر هست که از او برتر است؛ پس به جای اینکه همیشه در حال جنگ و مبارزه باشد، به اهدافی که برای زندگی خود انتخاب کرده است، فکر کند و در راستای این اهداف قدم بردارد. در گام بعدی کودکان باید یاد بگیرند که در تمام عرصههای زندگی تنها با یک نفر رقابت کنند؛ آن یک نفر خودشان هستند و گذشتهای که دارند.
فرزند ما باید ترغیب شود تا مهارتهای خود را در تمام جنبههای مختلف بیازماید و تنها به موفقیت در درس و مدرسه اکتفا نکند. در این مسیر ما میتوانیم با دادن بازخورد و به اشتراک گذاشتن تجربیاتمان چراغ راهی برای روشنایی مسیر او باشیم. در پایان به فرزندانمان فرصت اشتباه و خطا دهیم. با این کار به او اجازه میدهیم تا از شکست خوردن نهراسد و ترس از اشتباه و خطا سد راه او برای رسیدن به پیشرفت نشود. ما با این چند گام ساده به کودکان کمک میکنیم تا طعم شیرین آرامش و سلامت روانی را در حساسترین و کلیدیترین سالهای عمر خود تجربه کنند و ماندن در مسیر یادگیری را به هدف و باوری مهم در زندگی خود تبدیل نمایند.